• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : مدگرايي در پژوهش!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي نام 
    سلام
    از قديم گفتند "حرمت امام زاده رو متولي اش بايد حفظ کنه" حالا به نظرتون ترانه خوان ها اهل پژوهشند يا بسياري از مداح ها يا طنز نويسان؟
    اقلا کدام يک از اين سه دسته توانستند اهميت کارشان را به مخاطبين عام القا کنند؟
    البته ترانه به معني عام شعر مورد کاوش و بررسي زيادي قرار گرفته چطور پژوهشي رو شما دنبال مي کرديد؟
    ولي ترانه به معناي خاص کوچه و بازاري، هيچ وقت مقبوليتي بين مجامع علمي به عنوان يه کار تحقيقي نداشته و زمينه اش هم رد شرعي اون هست. اين طوري اگر کسي بره سراغش بايد کلي مصداق هاش رو گوش بده و اين از نظر جامعه شرعي خوب نيست ( کاري به خود شريعت ندارم، نگاه جامعه منفي مي شه به اين شخص ولو جامعه علمي)
    در مورد نوحه و روضه هم مگه چند درصد مداح حاي ما اهل علمند؟ حتي روحانيوني هم که مداحي مي کنند همه اهل پژوهش نيستند و مسائل علمي، سياسي، اجتماعي ديگه اي براشون مهم به نظر مياد.اصلا مگه محرم و صفر يا دهه فاطميه يا شب هاي احيا کلا چند روز هستند؟ بابا وقت نيست. سري که درد نمي کنه رو که دستمال نمي بندند...
    اوضاع طنز کمي بهتره و اقلا در ديد جديد، متوليانش تونستند کمي بهتر اهميتش رو برسونند ولي شايد به طور کلي بشه گفت شما دنبال اثر دائمي هستيد اين ها اثر موقتي. براي همين گرياندن يا خواندن يا رقصاندن مردم مي شه هدف اون ها و چون و چرا و بقيه مسائلش مي شه سوال و انگيزه و شايد هدف علمي شما. اين يعني اهميت اين ها در گروه هاي پژوهشي ناشناخته است به خاطر خيلي چيزها مثل بدعمل کردن صاحبان اون سه مورد و يا ديد بد جامعه.
    پاسخ

    سلام. خوبين؟ ممنون از نظر مفصلتون. با بعضي از فرمايشاتتون موافقم و نسبت به بعضي ديگه احساس مي کنم نتونستم درست منظورم رو بيان کنم. به نظر حقير لازم نيست يک هنرمند که کار هنري توليد مي کنه لزوما پژوهشگر هم باشد، همان طور که ما انتظار نداريم مسي بياد در زمينه ي فوتبال کار پژوهشي بکنه يا استاد غلوش بياد درزمينه علوم قرآني و تفسير پژوهش کنه. درباره ي ترانه که عرض کردم منظور شعر اونه نه... منظورم از پژوهش در اين زمينه ها بيشتر منظورم رويکرد روان شناختي و جامعه شناسي و مردم شناسي و کلامي و فلسفي و البته هنري به اين مقولات بود. براي مثال در زمينه ي ترانه يه پژوهشگري بياد يه پژوهش کيفي با روش تحليل محتوا انجام بده ببينه که کدام مضامين، بيشترين فراواني را در ترانه هاي امروز داره بعد به لحاظ روانشناختي و جامعه شناختي تحليل و ريشه يابي بشه و از آن به نوعي شناخت نسبت به وضعيت فکري و عاطفي مردم رسيد براي رعايت بعضي چيزها در تصميم هاي مهم اجتماعي و اينکه بدانيم تو چه زمينه هايي بايد چي کار کنيم؟ يا مثال پژوهشگري بياد نوحه ها را از نظر ميزان همخواني با اعتقادات صحيح شيعه تحليل کنه به صورت دقيق چه مضاميني داره بيان مي شه و احيانا باورهاي غلطي که داره رايج ميشه چيه و براي اصلاح آنها فکري کرد و... اساسا ويژگي مشترک طنز و ترانه و نوحه اينه که خاصيت آينگي دارند و با تحليل آنها و تحقيق درباره ي آنها مي توان بسياري از لايه هاي پنهان فکري و عاطفي جامعه را شناخت و آنها را جهت داد و احيانا از بعضي چيزها پيشگيري کرد. (راستي انگار يه خرده عصباني شده بوديد درسته؟ ما که چيزي نگفتيم!)