• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : مدگرايي در پژوهش!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ذره بين 
    ممنون استاد، نظر لطف شما است
    کلي ذوق کردم از تعريفتون

    جمله کليدي ياب ذره بيني با وقت زياد و روحيه کاوشگري (عجب چيزي بودم و نمي دونستما)خواستيد در خدمتيم

    پاسخ

    خواهش مي کنم. شماره حساب مي دم خدمتتون اون وقت مي بينيد که يک (به فتح ياء) فضايلي را در شما بيان مي کنم که تو خواب هم نمي ديدين داشته باشين.
    + ذره بين 

    درسته

    البته با يه نگاه اجمالي به نظرم اومد تعداد پايان نامه هايي که ارتياط زيادي با بحث داشت بيشتر از ايني باشه که شما گفتيد
    پاسخ

    سلام. تو باکس سمت راست صفحه، نوع و تعداد آثار رو مشخص مي کنه.
    + ذره بين 
    استاد فقط صفحه اول سرچ رو ديديد؟
    پاسخ

    سلام. نه. منتها روش سرچ شما که گزينه ي همه رو انتخاب کرده بوديد باعث ميشه که حتي مقاله يا پايان نامه هايي که ربطي به موضوع ندارن يا ربط کمي دارن هم ليست بشن چرا چون مثلا کلمه ي ترانه يک بار در عنوان يا متنشون اومده. براي جستجوي دقيق بايد گزينه کلمات کليدي رو انتخاب کنيم. و گرنه مثلا مقاله اي که درباره ي فيلم من ترانه پانزد ه سال دارم هم براتون مياد.
    + ذره بين 
    مثل اينکه سرچ واژه نوحه تو ايران داک خيلي اميدوار کننده تر از نور مگزه. اينجا رو ببينيد (البته بعد از ثبت نام)
    درباره ترانه هم اينجا رو.
    پاسخ

    سلام. لينک ها رو ديدم. ممنون. 10 تا پايان نامه و مقاله درباره ي ترانه و سه تا پايان نامه و مقاله درباره ي نوحه. و با توجه به اين که دسترسي به پايان نامه ها در ايران کار حضرت فيل است و از بيشتر آنها هم حتي يک مقاله در نيامده و اين يعني تاثير عملي آنها در حد صفر. باز هم بايد گفت ما در اين زمينه ها در حد صفر هستيم. ممنون که وقت گذاشتين. و تبريک مي گم به شما براي روحيه کاوشگري تون.
    + ذره بين 
    راستي ممنون استاد که به اين ويژگي منحصر به فرد من پي برديد.
    جمله کليدي ياب ذره بيني خواستيد، در خدمتيم

    پاسخ

    اختيار دارين. حتما.
    + ذره بين 
    اين يکي از همون پايان نامه ها است:
    http://database.irandoc.ac.ir/articles/580787
    اين هم يکي ديگه:
    http://database.irandoc.ac.ir/dashboard?q=%D9%85%D8%AD%D8%AA%D8%B1%D9%85+%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%84%DB%8C&qd[]=0
    + ذره بين 
    سلام
    "ويژگي مشترک طنز و ترانه و نوحه اينه که خاصيت آينگي دارند و با تحليل آنها و تحقيق درباره ي آنها مي توان بسياري از لايه هاي پنهان فکري و عاطفي جامعه را شناخت و آنها را جهت داد و احيانا از بعضي چيزها پيشگيري کرد."
    موافقم

    تو دانشگاه ما به خاطر دغدغه مندي يکي از اساتيد، چندين پايان نامه چند سال پيش درباره بررسي تطبيقي شعرهاي نوحه هاي عاشورايي و واقعيات تاريخي مسلم دباره عاشورا، انجام شد.
    خوب البته حق با شما است و نظير اين پژوهش ها خيلي کم انجام ميشه و البته سختي هاي زيادي هم در مسير پژوهشگر قرار داره

    پاسخ

    سلام. شما مهارت خاصي در شناخت جمله هاي کليدي داريد. باور کنيد خودم به اهميت اين جمله توجه نداشتم. الان که شما جدا و رنگيش کرديد متوجه شدم عجب چيزي گفتم. ممنون. آفرين.منظورم چنين پژوهش هايي است.
    + pluskid 
    الان مثلاً راجع به اين نوحه نظرتون چيه؟
    من که شخصاً بح بح
    پاسخ

    سلام. ما که از مخلص حاج محمود هستيم از قديم. مي دونستي کمربند قهوه اي جودو، دان 9 داره.
    + بي نام 
    سلام
    از قديم گفتند "حرمت امام زاده رو متولي اش بايد حفظ کنه" حالا به نظرتون ترانه خوان ها اهل پژوهشند يا بسياري از مداح ها يا طنز نويسان؟
    اقلا کدام يک از اين سه دسته توانستند اهميت کارشان را به مخاطبين عام القا کنند؟
    البته ترانه به معني عام شعر مورد کاوش و بررسي زيادي قرار گرفته چطور پژوهشي رو شما دنبال مي کرديد؟
    ولي ترانه به معناي خاص کوچه و بازاري، هيچ وقت مقبوليتي بين مجامع علمي به عنوان يه کار تحقيقي نداشته و زمينه اش هم رد شرعي اون هست. اين طوري اگر کسي بره سراغش بايد کلي مصداق هاش رو گوش بده و اين از نظر جامعه شرعي خوب نيست ( کاري به خود شريعت ندارم، نگاه جامعه منفي مي شه به اين شخص ولو جامعه علمي)
    در مورد نوحه و روضه هم مگه چند درصد مداح حاي ما اهل علمند؟ حتي روحانيوني هم که مداحي مي کنند همه اهل پژوهش نيستند و مسائل علمي، سياسي، اجتماعي ديگه اي براشون مهم به نظر مياد.اصلا مگه محرم و صفر يا دهه فاطميه يا شب هاي احيا کلا چند روز هستند؟ بابا وقت نيست. سري که درد نمي کنه رو که دستمال نمي بندند...
    اوضاع طنز کمي بهتره و اقلا در ديد جديد، متوليانش تونستند کمي بهتر اهميتش رو برسونند ولي شايد به طور کلي بشه گفت شما دنبال اثر دائمي هستيد اين ها اثر موقتي. براي همين گرياندن يا خواندن يا رقصاندن مردم مي شه هدف اون ها و چون و چرا و بقيه مسائلش مي شه سوال و انگيزه و شايد هدف علمي شما. اين يعني اهميت اين ها در گروه هاي پژوهشي ناشناخته است به خاطر خيلي چيزها مثل بدعمل کردن صاحبان اون سه مورد و يا ديد بد جامعه.
    پاسخ

    سلام. خوبين؟ ممنون از نظر مفصلتون. با بعضي از فرمايشاتتون موافقم و نسبت به بعضي ديگه احساس مي کنم نتونستم درست منظورم رو بيان کنم. به نظر حقير لازم نيست يک هنرمند که کار هنري توليد مي کنه لزوما پژوهشگر هم باشد، همان طور که ما انتظار نداريم مسي بياد در زمينه ي فوتبال کار پژوهشي بکنه يا استاد غلوش بياد درزمينه علوم قرآني و تفسير پژوهش کنه. درباره ي ترانه که عرض کردم منظور شعر اونه نه... منظورم از پژوهش در اين زمينه ها بيشتر منظورم رويکرد روان شناختي و جامعه شناسي و مردم شناسي و کلامي و فلسفي و البته هنري به اين مقولات بود. براي مثال در زمينه ي ترانه يه پژوهشگري بياد يه پژوهش کيفي با روش تحليل محتوا انجام بده ببينه که کدام مضامين، بيشترين فراواني را در ترانه هاي امروز داره بعد به لحاظ روانشناختي و جامعه شناختي تحليل و ريشه يابي بشه و از آن به نوعي شناخت نسبت به وضعيت فکري و عاطفي مردم رسيد براي رعايت بعضي چيزها در تصميم هاي مهم اجتماعي و اينکه بدانيم تو چه زمينه هايي بايد چي کار کنيم؟ يا مثال پژوهشگري بياد نوحه ها را از نظر ميزان همخواني با اعتقادات صحيح شيعه تحليل کنه به صورت دقيق چه مضاميني داره بيان مي شه و احيانا باورهاي غلطي که داره رايج ميشه چيه و براي اصلاح آنها فکري کرد و... اساسا ويژگي مشترک طنز و ترانه و نوحه اينه که خاصيت آينگي دارند و با تحليل آنها و تحقيق درباره ي آنها مي توان بسياري از لايه هاي پنهان فکري و عاطفي جامعه را شناخت و آنها را جهت داد و احيانا از بعضي چيزها پيشگيري کرد. (راستي انگار يه خرده عصباني شده بوديد درسته؟ ما که چيزي نگفتيم!)
    + مرسي 


    سلام

    واي نگيد بدجور نسبت به اين مساله تو نوشتن پايان نامه انتقاد دارم.مرده شور مد هاي اين جوري رو ببرن(از طرف من وقتي داغ ميکنم.)

    پاسخ

    سلام. ريلکس ريلکس ريلکس تر. يستردي؟
    + دانشجو 


    سلام خوبين؟ببخشيدما تو قطب نت نداريم بايد الان روز گراميداشت استاد رو بهتون تبريک بگيم.

    خوب هستين انشاالله.

    نورمگز رو ديدم يادم افتاد اولين بار شما لطف کردين من رو با اين سايت آشنا کردين. چقدر هم برا پايان نامه کمکم کرد.

    امشب ما رو هم از دعاي خيرتون بهرمند کنيد

    پاسخ

    سلام. خوبين؟ ممنون از لطفتون. خواهش مي کنم. انجام وظيفه بوده. شما هم همين طور. کي بر مي گردي دلمون اندازه ي همون سوراخ جوراب مورچهه شده برات. اگه زحمتي نبود يه سورتمه ي فول آپشن دو گانه با اي بي اس واسم بيار باهات حساب مي کنم.
    + فيلسوف کچل 
    سلام بر تهنا منطق پژوه يا به عبارت بهتر منطق پژوه تنهاي تنها
    ورود خودمو به جمع کامنت گذاران شما تبريک ميگم
    يکي از مهمترين ادله نپرداختن به موضوعات اينچنيني اينه که نون توش نيس واسه همينم کسي نميچاپدش!!!
    يه مناسباتي بين چاپنده هاي مقالات هست که واقعا عجيبه!
    البت بهتره بگم ننويس چون عرض خود ميبري و زحمت خود!ميداري.

    پاسخ

    سلام بر دوست داشتني ترين فيلسوف کچل. اولا که خيلي بامزه اي. دوم اينکه موافقم.
    + مرواريد 
    يه مطلب ديگه اينکه به نظرم علت اينکه افراد به موضوعات خاصي روي مياورند چيزهاي ديگري هم هست
    مثلا اينکه مجبور هستند براي گرفتن مدرک و يا ارتقا و يا ... مقاله بنويسند. ان وقت نگاه ميکنند فلان ژورنال در چه حوزه اي مطلب چاپ ميکند بعد برايش مقاله مينويسند. متاسفانه تعداد افرادي که مقاله مينويسند تا دردي از جامعه کم کنند کم شده. مقاله شده منحصر به مجلات و مخصوص ادمهاي خاص.


    پاسخ

    موافقم. بنده فقط به يک عامل اشاره کردم. وگرنه همان طوري که فرمودين مسئله هم گسترده تر از چيزي که من گفتم و هم ريشه هاي ديگري داره که من نگفتم. مخصوصا اگر مطالعات فوکو درباره ي نسبت بين "دانش و قدرت" را هم ضميمه ي موضوع کنيم.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ پنج شنبه 26 ارديبهشت 92 نوشته (مدگرايي در پژوهش) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام. ممنون عزيز. چه لوگوي با مزه اي دارين.
    + مرواريد 
    سلام آقاي دکتر
    اتفاقا اخيرا يه مطلب کوتاهي درباره مدگرايي علمي نوشتم که اگرچه تصور ميکردم همه چيز را به نقد کشيدم اما الان فهميدم که اين نکته ي دقيق شما جا مانده است. به نظرمن هم ما در مسائل زيادي دچار مدگرايي علمي شده ايم.
    کودکان مظلوممان را از قبل از دبستان اماده ميکنيم براي ان چهار ساعتي که قرار است کنکور دهند.ديگر بازي کردن يادشان رفته است. دوستشان داريم اگر از فلاني نمره بيشتري بگيرند و نداريم اگر نگيرند. هيچ وظيفه اي بر عهده نوجوانان مان نمگذاريم بجز اينکه درس بخوانند. هيچ مهارتي بجز کتاب خواندن ندارند انهم که معلوم نيست چه کتابي ميخوانند.
    تصور ميکنيم کساني که مهندسي ميخوانند ادمهاي موفقتري هستند. بچه هايمان يا بايد دکتر شوند يا مهندس.
    ليسانس که گرفتيم به دنبال ارشد هستيم ارشد که گرفتيم درد دکترمنديمان عود ميکند.
    دانشجويان را مجبور ميکنيم مقاله بنويسند آن هم ISI. کيفيت ان هم مهم نيست فقط کافي است چاپ شود.
    دانشجويان را مجبور ميکنيم نام استاد راهنمايشان را هم در مقاله يشان بياورند.
    حتي در علوم انساني هم معيارمان مقالات خارجي افراد است! اصلا فکر نميکنند که چرا بايد يک علامه شناس براي ژورنالي خارجي مقاله بنويسد که ارتقا پيدا کند؟ اصلا آن زورنالها صلاحيت تاييد يا رد چنين مقاله هايي را دارند؟
    و حالا هم که در انتخاب موضوع مدزده شده ايم.
    ببخشيد زياد حرف زديم دردمون تازه شد ديگه.

    پاسخ

    سلام. خوبين؟ به نکات مهم و دردآوري اشاره کردين. استفاده کردم. ممنون.