• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : آيا باهوش ها کمتر خطا مي کنند؟ (7)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرواريد 
    سلام آقاي دکتر
    ممنون از روحيه انتقادپذيرتون. البته ميدانيم انتقادپذير بودن ربطي به وارد دانستن انتقاد ندارد.

    اين مطلبتان خيلييييي خوب بود. ممنون
    در مورد شتابزدگي ما در رسيدن به اطمينان خاطر ، اين موضوع حتي در ادراکات ساده بصري ما نيز نمود دارد. به عنوان مثال اگر توپي در زمينه اي خنثي درحال باد شدن باشد ما با توجه به تجاربي که از قبل داشته ايم آن را توپي ميبينيم که در حال نزديک شدن به ماست.
    و مسلما افراد باهوش خيلي سريعتر وقايع را به باورهاي قبليشان ربط ميدهند.
    اما درباره تعريف راسل از فلسفه : اين تعريف با تعريف شما سازگار نيست. راسل فلسفه را وسيله اي مي داند که به انسان کمک ميکند بدون يقين و بدون فلج شدن از شک زندگي کند. اما شما فرموده ايد فلسفه به ما مهارتي مي اموزد که از شک بگذريم و به يقين برسيم!
    درست متوجه شده ام؟
    و يه سوال ديگه: چقدر ميتوانيم روي پل شک بمانيم؟ از کجا بفهميم که ديگر کافي است؟ اگر باز هم نتوانستيم به يقيني برسيم آن وقت بهتر نيست به باورهاي قبلي خودمان رجوع کنيم؟ يا به نظرتان بهتر است باورهايي جديد را بپذيريم-باورهايي که حتي آنقدر يقين نداريم که بهتر از باورهاي قبليمان باشند؟
    پاسخ

    سلام. خوبين؟ ممنون. چه نکته ي دقيقي. انتقاداتي را که فرمودين بعضي را وارد مي دانستم و بعضي را مطمئن نبودم که واردند يا نه؟ (و مي دونين که من مي تونم تو شک زدنگي کنم بدون اين که فلج بشم!) خوشحالم که خوشتون اومد. مثالتون تازه و جالب بود. بنده نکته ي راسل را در ارتباط با "سر کردن در شک" مطرح کرده ام. اينکه آدم طاقت داشته باشد که شکش نسبت به مسئله اي را تحمل کند و تن به يقين زودرس که (با اجازه از فرهنگستان زبان فارسي اسمش را مي گذارم يقين مشکوک!) ندهد. درباره چند سوال پاياني که بسيار تامل برانگيز هستند و نيازمند تفکر بيشتر اعتقاد الانم را عرش مي کنم:1. تا هر چقدر که لازم باشد. 2. وقتي به اعتقاد (قطعي يا لااقل ظني) تازه اي رسيديم 3. چرا بهتر است بر اعتقادات سابق بمانيم و البته يک احتمال کوچولو هم بدهيم که اعتقاد فعلي من نادرست باشد تا به خودمان فرصت بدهيم ديدگاه هاي ديگر را نيز بررسي کنيم و در نهايت يا آنها را بپذيريم يا رد کنيم. راستي اين دکتر خطاب کردن يک کارشناس ارشد داره نگرانم مي کنه. چون اصلا طاقت استيضاح را ندارم!