وبلاگ :
كوهپايه
يادداشت :
اولين گلدان من!
نظرات :
1
خصوصي ،
11
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بي نام
سلام
اين احوالات شيخ ما حکايت از ميل نهاني وي به گل و گلدان و رياحين دارد ليکن او را حوصله آب ونان دادن به رياحين مذکور نبوَد. حال که او را دردسري از ناحيه ي کودکان دلبند برگرفتي و به ناچار گلداني از صفاشهر بگرفتي ميل دروني برون نمودي و روز و شب به پرورش اين علف هاي زيباروي پرداختي.ليکن داداش کجاشو ديدي؟ من بعد شما را در زمره افرادي ديدن خواهيم نمود که حال مي نمايندي اگر لحظه اي به اين زبان بسته هايشان سر بزنندي. فردا روز همين زهرا و محمد مهدي تان حسودي نکردندي شانس بر کتف مبارک خوردندي!
موفق و سربلند در امر باغباني بباشيد
ضمنا براي پست قبل و کامنت هاي مربوطه اين جانبان ويرايش مي کنيم:
منظور از نقد، ايرادي است سترگ! پس کو قالبتان حضرت استاد يا بفرماييم حاجي عظام بر وزن قوام( به دليل نثر مسجع و پيدا شدن قافيه البته)؟
پاسخ
درود بر شما. آري حقيقت تا حدودي همان است كه فرموديد فرمودني و سپاس مي گويم مر شما را سپاس كردني و به زودي طرح نخستين قالب را باز خواهم نمود باز نمودني. بدرود داش.