سلام
همه درها زرده؟ در خونه ما رو گفتيد زرد؟يادتون مياد...تو کامنت هاي چندين پست قبل که خونه مون رو لو داديد که تو کره زمينه و ايرانه و درش زرد؟!! اقلا برا اين ها ( منزل سرکار خانم رضوان) يه رنگ ديگه انتخاب مي کرديد؟

آلاچيق البته نداريم. اما شما تشريف آوردين ما در خدمتيم.

سلام استاد خسته نباشيد

يادتون نره به جناب بي نام قول داديد يعني گفتيد انشالا...برگشتيد متن جديد بذاريد خب پس کو؟

سلام استاد
حرف از گلدان زديد، تصادفا ديروز که داشتم مي رفتم دانشگاه واسه سمينار تجارت الکترونيک و کارگاه فارکس، يه رديف از اين گلدون گنده ها گذاشته بودن تو مسير رفت و آمد دانشجوها، کلا فضا عوض شده بود. بخاطر همين درکتون مي کنم که چطور فضاي خانه شما و فضاي خانه ي دل شما چقدر عوض شده بود.

سلام استاد

استاد اجازه هست لينکتون کنم؟

سلام
حاجي خدا خيرتون بده.هرچي سر مي زنم که نوشته اولين گلدان من؟! بابا اقلا بريد سراغ دومين گلدان! آخه گلداني، فنچي، مرغي، خروسي، عقابي،شبدري،يونجه اي،علفي،مطلبي، چيزي...باز من يه مدت چيزي نگفتم؟ نشد که داداش من!!!

سلام استاد

وبلاگتون خيلي خوبه بي تعارف ميگم

هروقت خيلي دلم گرفته ميام اينجا آرمو ميشم

ممنونم

باسلام

تجربه ماهي داشتن يا پرنده هايي مثل فنج رو هم لابد نداشتيد بخصوص اگر طوطيتون سر سفره و پشت سر شما تو اتاق راه بره{شبيه جنگل!}... تبريک ميگم بهتون و به اون گلدون که به نظر ميرسه جاي خوبي رفته .

هرچي بابت اين چيزا آدم پول بده ميرزه بابا خسيس نشيد!

مرسي

سلام
اين احوالات شيخ ما حکايت از ميل نهاني وي به گل و گلدان و رياحين دارد ليکن او را حوصله آب ونان دادن به رياحين مذکور نبوَد. حال که او را دردسري از ناحيه ي کودکان دلبند برگرفتي و به ناچار گلداني از صفاشهر بگرفتي ميل دروني برون نمودي و روز و شب به پرورش اين علف هاي زيباروي پرداختي.ليکن داداش کجاشو ديدي؟ من بعد شما را در زمره افرادي ديدن خواهيم نمود که حال مي نمايندي اگر لحظه اي به اين زبان بسته هايشان سر بزنندي. فردا روز همين زهرا و محمد مهدي تان حسودي نکردندي شانس بر کتف مبارک خوردندي!
موفق و سربلند در امر باغباني بباشيد
ضمنا براي پست قبل و کامنت هاي مربوطه اين جانبان ويرايش مي کنيم:
منظور از نقد، ايرادي است سترگ! پس کو قالبتان حضرت استاد يا بفرماييم حاجي عظام بر وزن قوام( به دليل نثر مسجع و پيدا شدن قافيه البته)؟