• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : نامه دايي چاپلين به گلشيفته خراباتي، دختر خواهرش
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ذره بين 
    سلام
    "به آسمان‌ها برو ولي گاهي هم به روي زمين بيا و زندگي مردم را تماشا کن، زندگي آنان را که با شکم گرسنه و سينه‌هاي مسلول در حالي که پاهايشان از بينوايي مي‌لرزد، هنرنمايي مي‌کنند. من خود يکي از اينان بودم..."
    امروز تو برنامه ماه عسل، دو نفر هنرمند واقعي رو ديدم. ازونايي که با پاهاي لرزانشون، رقص عاشقانه ميکنن در منظر خدا.
    اون دوتا چقدر مرد بودن! اون آقاي رفتگر و آقاي نون خشکي که ماها در فرهنگ لغت خودمون، عمرا که اندکي فرهيختگي براشون قائل باشيم(براي خودم ازين بابت متاسم). صلابت و ايمانشون، اعتقاد و صراحت و صداقتشون، يک رنگي و بي ريايي و صفاشون و رضايتشون نسبت به چيزي که داشتن و بودن. من مست مست شدم از ديدن انسانهايي با اين عظمت...
    پاسخ

    سلام. ممنون از تلنگر زيباتون.