سلام
"به آسمان‌ها برو ولي گاهي هم به روي زمين بيا و زندگي مردم را تماشا کن، زندگي آنان را که با شکم گرسنه و سينه‌هاي مسلول در حالي که پاهايشان از بينوايي مي‌لرزد، هنرنمايي مي‌کنند. من خود يکي از اينان بودم..."
امروز تو برنامه ماه عسل، دو نفر هنرمند واقعي رو ديدم. ازونايي که با پاهاي لرزانشون، رقص عاشقانه ميکنن در منظر خدا.
اون دوتا چقدر مرد بودن! اون آقاي رفتگر و آقاي نون خشکي که ماها در فرهنگ لغت خودمون، عمرا که اندکي فرهيختگي براشون قائل باشيم(براي خودم ازين بابت متاسم). صلابت و ايمانشون، اعتقاد و صراحت و صداقتشون، يک رنگي و بي ريايي و صفاشون و رضايتشون نسبت به چيزي که داشتن و بودن. من مست مست شدم از ديدن انسانهايي با اين عظمت...

اول فکر کردم شوخيه. گفتم چه طنزپرداز خوبي. ولي ظاهرا جدي جدي اين نصيحت هاي آبدوغ خياري را باور داريد. خوب ان نامه جعلي چاپلين چهل سال پيش پاورقي خوانها را خوش مي آمد. به نظر مي رسيد که چاپلين اجنبي خاج پرست متمايل به کمونيسم شبيه آقاجان بزرگه ي خواننده ها فکر مي کند. اما اينکه هنوز بعنوان مرجع قرار بگيرد واقعا عجيب است.

سلام استاد

دوتا پست آخرو کپي کردم تا بعدا بخونم

آخه خيلي طوللاني بود

ولي علي الحساب نظرم راجع به تيتر ها عاليه!

نامه چاپلين واقعي نيست، يه نامه ساختگي بوده كه يه ايراني براي پر كردن نشريه به صورت خيالي نوشته.

سلام خوبيد؟
چند مورد:
1- اين نوشته از قبلي بهتر و دل نشين تره و سبک نوشتاري جالبي داره، خسته نباشيد
2-حاجي غلط املايي داريد: بند دوم خط سوم؛ توست!
3-منظورتون چي بود اون جا که گفتيد عشق را از مادرت بياموز؟
4-اين جمله خيلي زيبا بود: به گمان من تن عريان تو بايد مال کسي باشد که روحش را براي تو عريان کرده است.
5-چرا در اين نوشتار فقط روي پول وفقر و نهايتا روي پوشش تاکيد کرديد دايي چاپلين چيزي ديگه نگفته بودند؟
6-به نظرتون ترکيب پاک و پاکدل و يکدل يه جوري نيست از لحاظ ظاهري؟( البته استاد ادبيات شماييد)
دست آخر جالب بود تشکر