طراحی وب سایت من، مثنوی، مولوی! - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]

من، مثنوی، مولوی!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 87/7/29 8:39 صبح



- ببخشید این چیه دستتون؟
- چی؟ این؟
- آره. میشه ببینم؟
- بفرما. مثنویه.
- مثنوی!
- از تو دیگه تعجب می‌کنم.
- واسه چی؟
- توی طلبه دیگه چرا مثنوی گرفتی دستت؟
- مگه چه عیبی داره؟
- ببین یه جریانی توی کشور داره کار می‌کنه و سعی می‌کنه خانقاه رو به جای مسجد و مثنوی رو جای نهج‌البلاغه علم کنه و خلاصه می‌خواد کعبه‌ی ابرهه بسازه.

- اولا اگه این جوری باشه که تو میگی، هر وقت صاحب کعبه خودش بخواد دوباره ابابیل رو می‌فرسته. ثانیا مثنوی خوندن داریم تا مثنوی خوندن. من مثنوی که می‌خونم مولوی رو نه پیغمبر خودم می‌دونم نه امام خودم و نه مرجع تقلیدم. گرفتی؟

به عادت همیشگی‌اش در مواقعی که چیزی می‌شنود که تا حالا درباره‌اش فکری نکرده، انگشت اشاره‌ی دست راستش را یک بار روی ابروی راستش کشید و یک بار روی ابروی چپش...





کلمات کلیدی :