طراحی وب سایت آرایش - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] اگر دو پایم را در این لغزشگاه استوار ماند چیزهایى را دگرگون کنم . [نهج البلاغه]

شیدایی و باز هم حکایت پیاز داغ!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/10/20 10:44 عصر

 

                          


در عالم نویسندگی می‌گویند: نوشته‌ای خوب است که خوب نوشته نشده باشد. یکی از معانی این جمله این است که بعضی این قدر می‌خواهند کارشان را خوب انجام دهند که دیگه تو چشم می‌زند یا بگو تو ذوق می‌زند یا بهتر است این طور بگویم: وقتی کار او را می‌بینی حس می‌کنی لحظه به لحظه، نویسنده دارد به تو می‌گوید: "ببین من چقدر خوب می‌نویسم. این دیگه آخرشه..." 
حس من - نه این که بخواهم بگویم کارگردان چنین قصدی داشته) نسبت به سریال شیدایی این است. چیزی در مایه‌های فرق بین آرایش و بزک. یکی دو بار دیگر هم این حس را داشته‌ام؛ یکی موقع دیدن محاکمه در خیابان و دیگر در بعضی بازی‌های حامد بهداد (که البته از بیشتر بازی‌هایش خوشم می‌آید).

  





 

 




کلمات کلیدی : نویسندگی، آرایش، سریال شیدایی، پیاز داغ، بزک، محاکمه در خیابان، حامد بهداد

مادر هم مادرای قدیم

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/6/10 6:42 عصر


چند متر مانده بود که برسم به ماشینم که خانم از ماشینش که آن را دوبله کنار ماشینم پارک کرده بود، پیاده شد. جای خواهرم باشد (هر چند خدا نکند!) روسر‌‌ی‌اش مدلی بود که موها را از عقب و جلو به آفساید برده بود... مانتویش که چند هزار پا از زانو ارتفاع داشت... احتمالا نمایندگی چند تا از کارخانه‌های لوازم آرایش را هم به عهده داشت...

خلاصه تا آمدم بگویم: "خانم لطفا ماشینتون رو بردارین" وارد بانک شد. نزدیک ماشین که رسیدم، دیدم دختر نوجوانی تو ماشین نشسته. گفتم: دخترم می‌ری به آبجیت بگی، بیاد ماشین رو ور داره من عجله دارم؟

- حاج‌ آقا مامانم رو می‌گی؟

کمی مکث کردم. گفتم: آره.

از ماشین پیاده شد...

با خودم گفتم: مادر هم مادرای قدیم (و البته خیلی از مادرهای امروز).


مادر







کلمات کلیدی : مادر، آبجی، روسری، مانتو، آرایش