• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : آيا مي شود از رقص در رسانه حرف زد؟! (2)
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آه دل 
    مي گن نخبگان هرجامعه بيش از بقيه ي آدم ها، دردهاي اون جامعه رو درک مي کنن

    مرد با درد خوش است
    + ديده بان 
    يا الله! سلام عليکم
    آقا ما امشب اومديم مثلاً از خودمون دفاع کنيم و چند نکته بگيم ديديم چه خبره اينجا! ماشاءالله بحث چالشيه بدجور! هيچي ديگه ما هم پشيمون شديم ناجور! فقط در يه کلام اولاً از رفقايي که خودشون ميدونن بينهايت سپاسگزارم.
    ثانياً بايد بگم حقيقتا کار سختيه آدم يک تنه، تو چنين بحث هايي، در چنين فضايي با کارايي محدود، از زير بار اينهمه سؤال و شبهه جان سالم به در ببره! هرچند معتقدم بحث خوب پيش رفت ولي براي جناب استاد آرزوي توان مضاعف و صبر جزيل و اجر جميل يا برعکسشون رو مي کنم.
    البته من هنوز معتقدم پست قبلي کمي اجمال داشت که در چنين بحث هاي حسّاسي جايز نيست! اما بحث در ضمن سوال و جوابها و پست دوم تکميل و شفاف شد! چه بپذيريم چه نپذيريم جامعه ما جامعه ي چندان شادي نيست و اگر لبخند را يکي از نشانه هاي شادي بدانيم، بي ترديد رقص، اين نشانه را به همراه مي آورد. حال کسي مي گويد اين سطحي است، حرفي نيست سطحي است ولي هست. گزينه هاي ديگه هم روي ميز باشه، موردي نداره
    پاسخ

    سلام بر شما. رسيدن به خير. کم کم داشتيم غمناک مي شديم. چه مختصر و پرنکته. ممنون بابت دعاهاي خيرتون با برعکسشون.
    بسم الله
    سلام بحث جالبي هست و قابل بحث....
    چيزي که خداوند حلال کرده رقص زن و شوهر براي يکديگر است...
    مشکل جامعه ي ما اين است که حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال ميکنيم....
    به روز هستم...
    ياحق
    پاسخ

    سلام بر شما. حق نگهدار شما.
    + فاطمه 
    سلام
    چه پستي!
    يه خدا قوت خداييش ميخاست.
    انصافا بگم حداقل توي عرف مذهبي که من بزرگ شدم به رقص مثل ايدز نگاه ميشد تازه داريم کار ميکنيم که برسه در حد آنفولانزا!
    پاسخ

    با آرزوي موفقيت.
    + محمدرضا آتشين صدف 
    پاسخ جناب ه (2)
    الان مسئله ي رقص در ايران در لايه هاي پنهانش بسيار جدي مطرح است از کلاس هاي آموزش علني تا سي دي ها يا کليپ هاي موجود در اينترنت و... الان بسياري از خانواده هاي مذهبي هم در مجالس شاديشان مي رقصند. آيا اين فراگيري واکنشي به سخت گيري هاي بي مورد متوليان دين در اين مورد نيست. حالا که رقص در جامعه ي ما رايج است و از قديم هم رايج است و با هيچ چيز هم نمي شود جلويش را گرفت و مردم راه خودشان را مي روند ما سرمان را نبريم توي لاک خودمان. بياييم از رقص حلال زشتي زدايي کنيم آن طور که خدا حلال کرده ولي در کنارش بگوييم اين مصاديقشم حرام است. اين طوري منصفانه حرف زده ايم و مردم به ما اعتماد مي کنند نه اينکه طوري با رقص حلال رفتار کنيم که انگار حرام است. همين که حتي مطرح کردن اين موضوع در يک وبلاگ عده اي را پريشان مي کند گواه بر اين است که اين هم جزء موارد متعدد ديگري است که عرف ما از دين خدا جلو زده است و تمکين نمي کند.
    + محمدرضا آتشين صدف 
    پاسخ جناب ه (1)
    با سلام و ارادت. دربار? سوالات اولتون بايد عرض کنم که سوالات خوبي است و با بحث ما مرتبط ولي نه چندان. بنده هم تنها اين راه حل را مطرح نکرده ام در آن برنامه حداقل سي تا راهکار را عرض کرده ام که يکي از آنها ياد معاد! است ولي چون اين بحث چالشي بود و گفتند در رسانه نمي توانيم مطرحش کنيم من در وبلاگ مطرح کردم.
    و اما بخش بعدي فرمايشتان. در واقع بحث من هم همين است که جامعه ي متدين چه شوهر و چه همسر نگاه مثبتي به اين قضيه ندارند. براي همين هم نه شوهران نگاهشان مي کنند و نه اينها تمريني کنند ياد بگيرند. از شما مي پرسم براي چه دين اين نوع رقص را استثنا کرده؟ ايا احتمال اين نمي رود براي اين باشد که اين باعث مي شود جذابيت زن براي شوهرش بيشتر باشد باعث شود چشم و دلش سيرتر شود و از راه حلال ارضا شود؟ يا اينکه بعضي از مراجع تقليد مثل مقام معظم رهبري فرموده اند با شرايطي رقص زن در مجالس زنان جايز است يا رقص مرد براي همسرش جايز است به نظر شما چه مصلحتي در اين احکام هست؟ مگر نمي گوييم احکام اسلام تابع مصالح و مفاسد واقعي است؟ کشور ما مثل هر کشور ديگري مشکلاتي دارد نه شاد نبودنش بزرگترين مشکلش است و نه رقصيدن بهرتين راه حل آن. ما مشکلات بزرگ را براي بزرگاني چون حضرتعالي گذاشته ايم که حل بفرماييد اگر از دستتان مي آيد. اما اگر از ما کوچک ترها بر مي آيد بعضي از گره هاي کوچک را باز کنيم اشکالي دارد. ما هم دست بکشيم؟

    + ه 
    سلام
    چند سوال داشتم و چند نکته
    تعريف شما از شادي چيه؟ يا بهتر است بگويم تعريف دين از شادي چيه؟ نسبت بين شادي و رضايت از زندگي چيه؟
    بنده قبول دارم که جامعه شادي نداريم چون آدم هاي ما از شرايط و زندگي خود راضي نيستند و توصيه به رقص براي شاد شدن در نهايت مانند يه مسکن، موقتي باشد و منجر به احساس رضايت از زندگي نميشود.
    به نظرم براي اينکه جامعه شادي داشته باشيم چيزي مثل رقص خيلي سطحي است و درمان واقعي نيست. بايد کاري کرد که مردم از زندگيشان رضايت داشته باشند.
    در يکي از کامنت ها فرموديد : "يکي از راه هاي شاد شدن آدم رقصيدنه که با شرايطي حلاله. اينکه يه خانم متدين اگر خواست براي همسرش با رعايت جوانب مسئله برقصه احساس گناه نکنه و شوهرشم اينو چيز بدي ندونه"
    من فکر ميکنم متدين ها (مرد و زن) احکام رو خوب ميدونند و قطعا براي چيزي که مرجعشان حلال دانسته احساس عذاب وجدان نميکنند. البته قبول دارم که رقص حلال بين متدينين (همسران) مرسوم نيست چون مهارتي در اين زمينه ندارند و به جاي توانمندي ترجيح ميدهند کلا قيد قضيه را بزنند.
    واقعيت اينکه چندي پيش در جمعي از خانم هاي متدين بودم وقتي چنين بحثي را طرح کرديم همه خانم هاي متاهل معتقد بودند که ما اگر برقصيم اصلا همسرانمان نگاهمان نميکنند!!!!!!!!! (يعني اين خانم ها حکم شرعي را ميدانستند ولي چون در خانواده هاي مذهبي بودند در اين زمينه اعتماد به نفس پاييني داشتند.)
    در کل عرضم اين بود که چنين مسئله که طرح کرديد يعني "حلال بودن رقص در شرايط خاص" اصلا مسئله جامعه ما نيست. چون ادم ها دو دسته اند يا احکام را ميدانند و چون سخت است يا مهارتش را ندارند به ان عمل نميکنند يا کلا معتقدند احکام کيلو چن؟