• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : طنز هستي شناختي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 33 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + ديده بان 
    ببخشيد يه نکته ي مهّم يادم رفت بگم که " اشاره به شخص خاصي نداشتم ". (شکلک لبخند و ...) به قول...!
    ياعلي

    پاسخ

    ما که شکلکي نديديم ولي کلا دوستان که اينجا مطلب مي ذارن حتي وقتي اشاره به شخصي ندارن، اشاره به شخصي خاصي دارن و اون منم؛ البته به استثناي مواردي که که اون من نيستم.
    + نظري 
    سلام استاد
    برام جالب بود
    تا حالا اينقدر ظريف راجع به اين موضوع فکر نکرده بودم
    مطالعه ي اين مطلب منو ياد رزمنده ها و تکيه کلام ها و شوخي هاشون انداخت و البته جناب بهلول.
    طنز سال 61 تلخ بود و تلخ تر از اون، اين طنزه:
    يه بزرگي مثل پدر ما رو دوس داره و هميشه به يادمونه و برامون دعا ميکنه و ما به خودمون زحمت نميديم روزانه براي يه لحظه هم که شده، به يادش باشيم.


    پاسخ

    سلام بر شما. سلامت باشيد. تراژدي تامل آور و تالم آوري بود.
    + ديده بان 
    با سلام
    مراحل دستيابي تان به مفهوم "طنز هستي شناختي" نکات بديع و روشنگري براي درک بهتر موضوع داشت. ممنون از اين توضيحات و از دوستي که مسبّب آن شد. ياحق
    پاسخ

    سلام و درود بر شما. خوشحالم که مفيد بود. بنده هم از واسطه ي فيض تشکر مي کنم.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ جمعه 92 دي 27 نوشته شما با عنوان طنز هستي شناختي به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. دبير تحريريه ي اين انتخاب رهگذرم، دل نبند.... و دبير سرويس آن تبسم بهار بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    با سلام و تشکر از لطف شما.
    + بي نام 
    سلام
    به ياد جمله حضرت زينب سلام الله عليها افتادم: " و ما رايت الا جميلا"
    و به يادحالات و ديد يک مومن راستين به دنيا!
    طنز عاشورايي که نقل کرديد در عين درستي خيلي تلخ بود.
    در مورد خلقت انسان و داستانش، اولين باري که داستان رو شنيدم نمي دونم چند سالم بود ولي در دل به حضرت عزرائيل لبخندي زدم و از درون تحسينش کردم که عجب جوابي، آفرين! چيزي که شنيده بودم اين بود که امروز اون رو در آدرس هايي که داده بوديد، به نحوي ديدم:
    " خداوند به حضرت جبرائيل دستور داد از زمين مشتي خاک برداره، ولي وقتي حضرت جبرائيل مي خواست اين کار رو بکنه زمين او را به عظمت و بزرگي خدا قسم داد که از من چيزي برندار. (مي دونست که نوع انسان چه سرکشي هايي در برابر خدا خواهد کرد. تا جايي که يادمه جمله اش شبيه جمله فرشتگان در مورد انسان بود در مورد قتل و خونريزي انسان). حضرت جبرائيل وقتي ديد زمين او را به خود خدا قسم مي ده از اين کار منصرف مي شه و دست خالي برمي گرده. بعد از او اسرافيل، ميکيائيل و يکي ديگه از فرشتگان مقرب خدا هم همين طور دست خالي برمي گردند. نوبت به حضرت عزرائيل مي رسه او به خاک مي گه تو مرا به همان کسي قسم مي دهي که به من امر کرده از تو بردارم؟ و مشتي خاک برمي داره و مي ره. خدا او را به همين دليل فرشته ي مرگ قرار مي ده. او ولي مي گه مردم از من بدشون خواهد آمد . و ....".
    سال هاست که ذهنم با اين داستان درگيره و کم و بيش در موقعيت هاي مختلف به يادش مي افتم و از او ياد مي گيرم.
    اين طنزي که شما مي فرماييد اگر برداشتم از متنتون درست باشه، خيلي بزرگ تر از طنزه. خيلي وسيع تر و پربارتر. به عبارتي اين طنز، طنز نيست. به نوعي شايد؛ تمام حقيقته!
    پاسخ

    سلام. ممنون از نظر دادنتون. من که بين طنز بودن و حقيقت بودن ناسازگاري اي نمي بينم.
    + فاطمه 

    اين دو آيه از آيات ناز قرآنه. خدا خيلي بامزه است واقعا حرفاش جالبه...
    اگر زرنگيد به زبان آلماني بگيد اجماع بر تقريرات چهارگانه امامت.
    چرا من هر چي کامنت ميذارم شما همون موقع جواب ميديد؟! خواب را خدا آفريده در شب براي آرامش روح و بدن.پس فردا جسمتون ازتون شکايت ميکنه گفتم نگيد نگفت.
    پاسخ

    سلامت باشيد. نه بابا پيوسته بيدار نبودم. شب تا صبح خوابيدم. صبح بيدار شدم که پسرم رو ببرم آزمون داشت، پيش از رفتن يه چک بلاگ که به آلماني ميشه prüfen Blog کردم. اينم خداحافظ که به آلماني ميشه !Tschüs
    + فاطمه 

    ذيل متن از صدرش خيلي شيرين تر بود.
    براي من جا افتاد. يا شايدم فکرميکنم که جا افتاد.
    ممنون.
    پاسخ

    با هوش و باريک بيني که خداوند به شما عنايت کرده مطمئنم که برايتان جا افتاده. خواهش مي کنم در اولين فرصت براي بنده هم توضيحش بدين که إن شاء الله براي من هم جا بيفتد! (شوخي کردم بابا) ممنون.


    سلام عليکم ..آدرس سايت امامزاده قاسم (ع)کوهپايه اصفهان

    http://emamzadeghasemkohpa.blogfa.com/

    پاسخ

    سلام بر شما. يه زيارت هم جاي ما بکنيد. ممنون.
    + فاطمه 

    من تو ايام امتحاناتمم حرف منو جدي نگيرين
    ميخواستم دوستام زود تر بيان و به انديشه خواني متن کمک کنن.
    شما چرا عقب نشيني ميکنين انديشمنداني مثل شما و دوستان بزرگوار ديگر از اهالي دکتر و معلم و مهندس هستن در خدمتتون.
    اصولا نظرات من هيجانيه وگرنه متوجه کرکر نکردن جنابعالي شدم.
    قرار نيست همه آدما از يه بهره هوشي برخوردار باشن قرار نيست هر کي هر چي رو هر جوري گفت بقيه بفهمن.
    ميل خودتونه آقاي استاد انديشمند طعنه زن
    دوست داشتين ظريفانه ها رو بفرماييد دوست هم نداشتيد و گفتيد نميفهمه بگم که چي، نفرماييد.
    من بد خوندم نفهميدم اصلا نفهمم شما براي دوستان ديگر بنويسيد که بندگان خدا فراغت بال دارند و هوشمندند و پيگير و خواهان.
    به کارکرد ها و حاذق بودن شما تا حدي آشنام. خدا توفيقاتتون رو روزافزون کنه.
    ياعلي

    پاسخ

    سلام. اختيار دارين. خوشم مياد که کم نميارين. شما بزرگواريد. چشم. پس ادامه مي دم. در ضمن يکي از کارکردهاي بنده مهارت مثال زدني در درست کردن سالاد اولويه است با فرمول خودم. درست مي کنم ماه. بعضي وقتا که بيشتر درست مي کنم خانمم مي بره اداره، اون روز خبر مي پيچه که بچه ها برسين که سالاد اولويه آقاي آتشين صدف رسيد. به فکر اين افتادم زنجيره اي بزنم ولي از حسادت اين مک دونالد نگرانم. مي ترسم کاري کنه ورشکست بشم.
    + فاطمه 

    http://s-rashidi.blogfa.com/post-161.aspx
    اينم لينکش. جنابان بي نام ذره بين ... بخونين بفهميم کجاش خنده داره؟!
    زود زود زود زود...
    پاسخ

    اي کاش فرصت بيشتري داشتين و متن يادداشت رو کمي باحوصله تر مي خوندين. انگار که من نوشته ام: کتاب مرصاد العباد را گرفتم دستم و داستان آفرينش را خواندم و بعد کرکر خنديدم. فرهيخته ي بزرگوار. بنده عرض کردم اين روزها دارم روي داستان آفرينش مطالعه مي کنم از ديد عرفاني و تاويلي با محوريت دو متن که اوليش کشف الاسراره و... بعد از چند روز، امروز داشتم تو ذهنم کل ماجرا رو از اول تا آخر براي خودم مرور مي کردم که آن طنز بزرگ رو درک کردم. مي خواستم نکته هاي ديگري رو هم به يادداشت اضافه کنم ولي ظاهرا فرصت انديشه ورزانه خواندن چندان نيست؛ تازه اون نکاتي که مي خواستم بگم باريک انديشي هايي داشت و همين جوريشم نگران بودم چه برداشتي ازش ميشه که ديگه با تذکر شما فهميدم همون بهتر که نگم. از اين گذشته دست کم 5 ساله که دارم از زواييا مختلف به طنز مي پردازم و تازه به اين مرحله رسيد ه ام.
    + ديده بان 
    باسلام
    طنز هستي شناختي!!!!!!!!!!!!!!
    هرچي فکر کردم نفهميدم يعني چي؟ براي همين به داستان آفرينش آدم در مرصاد العباد رجوعي کردم اما هرچي سعي کردم از اين داستان خنده ام نگرفت!!!!!!!!! هرچي هست چيزيه که فعلاً فقط شما چشيديد. پس نوش جان
    البته يه جاهايي رو حدس ميزنم که سبب خنده شده باشه ولي اگه درست حدس زده باشم اون جاها برام بيشتر عارفانه و عاشقانه و لطيف به نظر رسيد چرا؟
    پاسخ

    با سلام. سلامت باشيد. چه کنجکاو و پيگير. خوشم اومد. حالا شايد يه وقتي شايدم تو روزاي آينده تو ادامه ي همين يادداشت يه کدهايي رو عرض کردم. به هر حال طنز هم سير و سلوکي دارد براي خودش!
    + فاطمه 

    سلام.
    به نکته جالبي اشاره کرديد هرچند بنده بعد از چندبار مطالعه پست هنوز نتونستم با تعريف طنز هستي ارتباط برقرار کنم چون پرش حرف هاتون بلند بود. البته خب ساعت يادداشت جاي تعجب باقي نذاشت.

    پاسخ

    سلام بر شما. سلامت باشيد. پس شايد پرش با نيزه بوده.
    + يکي 
    اسم پست را ميگذاشتيد "بگذريم"!
    پاسخ

    آخي. شرمنده فعلا حوصله نداشتم درباره ي دو بگذريم گفته شده توضيح بدهم. شايد بعدا نکاتي عرض کردم. بگذريم.
     <      1   2   3      >