• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : من هم بشرم مثل شما!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 42 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + مرسي 
    سلام
    اين پست چرا اومده اينجا؟!
    ذره بين جان آخ آخ آخ نگو نگو من کلا سرخورده ام اين يکيم روش...(آه)
    پاسخ

    سلام. الان درستش مي کنم.
    + بي نام 
    سلام
    يه فضولي و دخالت: خانم مرسي، من که خيلي وقته شکلک نمي ذارم چون هر وقت گذاشتم سرخورده شدم اين طوري. دقيقا همين طوري. ببينيد...
    + مرسي 
    واي شکلکاي نازنينم کو؟
    چقدر زياد بودن همشون رو تهنايي خوردين؟
    آه. سيستم من مشکل داره يا هيشکي نميبيندشون؟(گريه)

    پاسخ

    نه به جان خودم من کاري نکردم.
    + آ...دل...ه 
    خب منم همينو ميگم ديگه!
    اگه مثل اين حرفها به زن عادي اي چون من زده ميشد فجايعي رخ ميداد که نگو(ييد) و نپرس(يد)!
    پاسخ

    تبارک الله.
    + مرسي 

    + آ...دل...ه 
    سلام عليکم
    چه عجب از اين طرفا!!!(با خودم بودم)
    شرمنده‌م ولي با هر3حديث بيشتر به جنبه ي فوق بشريِ عزيزانم در بيت حضرت رسول، پي بُرديدم.
    در هر کدوم حرفايي زده شده و اتفاق هايي افتاده که عمراً در زندگي بشري چون من نخواهد افتاد
    حتي کم کم دارم به جنبه ي فوق بشري شما هم قائل ميشم!
    پاسخ

    سلام و درود. به به رسيدن بخير. جل الخالق!
    + ذره بين 
    سلام
    من هم حرفاتون رو قبول دارم اما همين چند قدمي رو که بي نام باهاتون همراه شده رو هم من هنوز نيومدم! يعني هنوز تو مسير قانع شدن هم قرار نگرفتم من!
    فقط يه نکته از بين حرفاتون برام جالبه و هي دارم برا خودم بالا و پايينش ميکنم، اونم مثالهايي که از پيامبران الهي زديد. برام جالبه که درباره انبيا هيچ وقت اين اتفاقات در زندگيشون شبهه برام ايجاد نکرده اما درباره حضرت زهرا...
    يعني من هم دارم به اين فکر ميکنم که ايراد يه جايي در تعريف عصمته. در نگاه ما به معصومينمون.
    اما يه چيز ديگه هم هست هنوز و اون اينکه من هنوز با شما در اين اتفاق نظر ندارم که اين نوع برخورد در مباحث روان شناسي، نشان دهنده ضعف در شخصيت نباشه. همين تحت تاثير ديگران بودن و غصه خوردن از حرف ديگران منظورمه.
    راستي دوستان نظرشون رو درباره اون يکي روايته نگفتن! بعد همه رفتن اون سر چرخ و فلک نشستن تعادل منو به هم زدن دارم ميفتم! خوب نظرتون رو درباره اون يکي روايت هم بگين شايد منم اومدم دسته جمعي اون ور نشستيم يه قهوه با هم خورديم!
    پاسخ

    سلام. 1. ممنون که هنوز هدايت نشدين. 2. اينکه چنين رفتاري نشان دهنده ي ضعف شخصيته ادعاي حضرتعالي بود و بنده مطالبه ي منبع کردم که چيزي نفرمودين. به عبارتي شما بايد اثبات بفرماييد. 3. خب شما يه حديثي فرمودين ولي مدرکش رو نفرمودين و اين يکي از دلايلي بود که بنده اظهار نظري نفرمودم. 4. دوستان ديگر رو نمي دونم شايد تو تاب زنجيري نشستن و امکان نظر دادن رو فعلا ندارن. درباره ي قهوه هم بنده برزيلي دوست دارم يعني قهوه جوش من فقط با برزيلي کار مي کنه.
    + مرسي 
    سلام
    تکبيييييييييييييير !
    ماشاءالله... خيلي لذت بردم عجب قدرت تفکيک و مهارتي داريد.
    موفقيت هاتون روزافزون.
    پاسخ

    سلام. الله اکبر. مرسي از لطفتون مرسي.
    + بي نام 
    سلام
    واقعا درست اشاره کرديد. گلوگاه بحث همين جاست که ما نمي فهميم پس فرق حضرت زهرايي که قراره براي ما الگو باشه با غير ايشون چيه؟ آيا اگر ناراحتي براي ايشون پيش نمي اومد براي ما عظمت روحي بيشتري نداشتند و ما رو متوجه اين نمي کردند که اين حرف ها ارزش ناراحت شدن نداره؟ وقتي ما از پس سال ها دوري با چند تا روايت مي فهميم عظمت حضرت امير بالاست و همراه ايشون بودن مي ارزه به هزاران دردسر، آيا بي بي با اون همه علم و ايمان اين طور فکر نمي کردند؟ آيا حرف هاي پيامبر براي حضرت زهرا، حرف هايي جديدي بوده و نياز به دلداري پدرشون داشتند؟ آيا خانم کوچکي که در سه سالگي با دستان کوچکشون شکنبه هاي گوسفند رو از سر مبارک پدر پاک مي کردند و به ايشون کمک مي کردند، نگرفته بودند که اين روزگار وفا نداره و حرف مردمي اين مدلي خيلي مهم نيست؟ آيا نمي دانستند سطح ايمان اون مردم بالا نيست و اين مدل حرف ها براشون طبيعيه؟ اين روايت با شخصيتي که از حضرت زهرا تو ذهن ما درست شده نمي سازه يا تصور ما غلطه يا روايت معناي ديگري داره. البته حرف هاتون رو صد در صد هم نمي تونم رد کنم. خلاصه گيج شديم يه جورايي.
    پاسخ

    سلام. دو تا نکته ي مهم در اينجا وجود داره که معمولا به آنها توجه نميشه يا کمتر ميشه، شايد اونا رو عرض کنم. اين ناسازگاري هايي که به نظر مياد رفع بشه.
    + بي نام 
    سلام
    اين هدايت با اون هدايت مفروض و معهود فرق مي کنه. به پاي چيزي نذاريدش هنوز جاي کار داريد مسئول محترم!
    پاسخ

    سلام. باشه بابا. حالا ما يه چيزي گفتيم استاد محترمه.
    + بي نام 
    سلام
    هنوز دارم روي جوابتون فکر مي کنم ولي تا اينجاش کمي قانع شدم و همراه و هم راي با شما.
    ممنون از مباحثتون.
    پاسخ

    سلام. ممنون و خوشحالم که داريد هدايت مي شين!
    + ذره بين 
    شما نوشتيد:
    "گريه‌ي حضرت زهرا س براي از دست دادن محبوبيت و احترام بين زنان ديگر "

    چرا دليل اشک حضرت رو اين گرفتيد؟ (اين قسمتي از تفسير شما است که گفتم با تفسير ما فرق داره)
    اين تفسير شما در حاليه که پيامبر براي ارام کردن دخترشون درباره اين صحبت ميکنن که دليل عقد او با اميرالمومنين چي بوده. (مويد برداشت ما از ظاهر روايت)

    البته اين هم جالبه که پيامبر اين جريان رو براي ديگران هم نقل ردن خودشون.
    يعني نکته اي در پس اين رويداد بوده حتما که ذکرش سودمند بوده براي مخاطب.
    پاسخ

    من دو عامل براي اين گريه مطرح كرده ام: 1. از دست دادن احترام و محبوبيت2. فقر و ناداري همسر. عين عبارت حضرت که در روايت اومده اينه: - يَا أَبَتِ إِنِّي سَمِعْتُ نِسَاءَ قُرَيْشٍ يُعَيِّرُونَنِي فِي اَلْمَحَافِلِ وَ قُلْنَ إِنَّ أَبَاهَا زَوَّجَهَا مُعْدِماً لاَ مَالَ له- زنان قريش کاري کرده‌اند که باعث اندوه حضرت زهرا س شده. چه كاري؟ حرف زدن. يه جور حرف زدن خاص با لحن خاص يعني سرزنش (تعيير) موضوعي که درباره‌اش حرف زده‌اند چي بوده؟ فقر حضرت علي ع. چرا سرزنش در جمع ما رو ناراحت مي‌کنه؟ چون احساس مي‌کنيم سرزنش باعث اين ميشه يا بگيم نشون دهنده ي اينه كه اون احترام و محبوبيتي رو که انتظار داريم ديگران به ما بذارن، نمي‌ذارن و دارند با بيان عيبي، ما رو کوچک جلوه مي‌دهند. حال اگر آن چيزي که باعث سرزنش شده واقعيت داشته باشد، تو دلمان مي‌گيم اي کاش اين وضعيت نبود تا سوژه‌ي اينها نمي‌شدم.ديگر اينه که حضرت زهرا س نمي‌فرمايد: زنان قريش من رو سرزنش مي‌کنند که شوهرش فقيره. مي‌فرمايد: مي‌گن پدرش اونو به يه آدم فقير داده. يعني پاي پيامبر ص هم تو اين قضيهکشيده ميشه. لذا پيامبر ص اول از خودشون دفاع مي‌کنن که اولا اصل اين ازدواج به خواست و اراده‌ي خداوند بوده بعد هم فقر علي ع رو انکار نمي‌کنند بلکه با بيان فضايل معنوي حضرت آن حضرت، به صورت ضمني مي‌فرمايند که علي در عوض چيزهاي بهتري دارد و با اين کار به حضرت زهرا س دلداري مي‌دهند. (خودمونيم تحليل محتوا رو حال كردين؟!) ‏از خودم پرسيدم آيا اينکه حضرت س از سرزنش زنان فاميل در جمع‌هاشون ناراحت بشه يا دوست داشته باشه از نظر وضعيت مالي در شرايطي بودند که زبان آنها به او دراز نشه با معصوميت و کمالات روحي و معنوي‌شان ارتباطي منافاتي دارد؟ ديدم منافاتي ندارد. ولي سوال ديگري برايم مطرح شد که فکر کنم گرانيگاه انکار و ترديد دوستان همين سوال باشد که خب اگر اين جوري هست پس ديگر فرق حضرت زهرا س با آن همه کمالات و جنبه‌هاي فوق بشر عادي در ايشان، کجا خودش را نشان مي‌دهد؟ پس هيچ فرقي بين ايشون و يه زن معمولي نيست؟ اگه هست در در اين موضوع تاثير و نمودي دارد؟ کجا؟البته اين هم جالبه که پيامبر اين جريان رو براي ديگران هم نقل ردن خودشون.يعني نکته اي در پس اين رويداد بوده حتما که ذکرش سودمند بوده براي مخاطب.
    + ذره بين 
    موضوع اين روايت، بيشتر جنبه عاطفي و رواني داره براي همين هم تفسير شما رو ميشه براش در نظر گرفت و هم تفسير من و بي نام. (هرچند تفسير شما هم قانعم نميکنه که اين نوع اشک از روي ضعف شخصيت نباشه)
    اما جز اين روايت، رواياتي ديگه هست که جنبه هاي عملي از زندگي حضرت رو بيان ميکنه، که باز هم با تذکري که پيامبر در برابر اون ميدن بهشون، ته دل ادم اين سوال پيش مياد که پس اين روايت و مقام عصمت حضرت زهرا ... ؟
    مثلا اين روايت:
    نقل شده كه چون حضرت رسول(ص) از سفري مراجعت مي فرمود، اول به خانه حضرت فاطمه(س) تشريف مي برد و مدتي مي ماند و بعد از آن به منزل خود مي رفت. در يكي از سفرهاي پيامبر(ص)، حضرت زهرا(س) براي خود دستبند و گلوبند و گوشواره از جنس نقره تهيه كرده و پرده اي بر در خانه خود آويخته بود. هنگامي كه رسول خدا(ص) از سفر مراجعت كرد و به خانه فاطمه زهرا(س) وارد شد، چون چشمش به زينت هاي مورد استفاده فاطمه(س) افتاد، با ناراحتي از خانه بيرون رفت و به مسجد وارد شد و در كنار منبر نشست. حضرت فاطمه(س) با فهميدن علت اين رفتار پدر، براي جلب خشنودي و رضايت رسول اكرم(ص) همه آن زينت ها را به نزد پدر فرستاد و پيغام داد كه دخترت سلام مي رساند و مي گويد: اينها را در راه خدا انفاق كنيد! و چون آنها را به نزد پيامبر(ص) آوردند، سه مرتبه فرمود: «آنچه را كه مي خواستم، فاطمه انجام داد. پدرش به فداي او باد!

    غم حضرت رسول از چيه؟
    ترک اولي نيست؟
    + ذره بين 
    سلام
    دلم ميخواد قانع بشم ها!ولي حيف که قانع شدن با تصميم گرفتن حاصل نميشه! پروسه اي داره ناپيدا!
    حالا ما مونديم با کلي سوال بي جواب و استدلال هاي ناقصي که نميدونيم چطوري سرهمشون کنيم که چرخمون بچرخه حريف رو از چرخ فلک شوت کنه بيرون!
    پاسخ

    سلام. به به چشمم روشن. شوت هم نشده بوديم که داريم مي شيم. نگران نباش مي دونم مشکل کار کجاست؟ وقتي کم اوردين توضيح مي دم توي متن وبلاگ البته به شرط اينکه شما هم همراهي کنيد و کمک غير شوتي.
    + بي نام 
    سلام
    1. در جوابتون براي گريه پيامبر بر مرگ فرزندشون:
    ما قبول داريم که معصومين انسان هاي کاملند پس عاطفه او هم، کامل تر از بقيه است. از طرفي مرگ گرچه انتقال ار دنيايي به دنياي ديگه است ولي همين انتقال نشون مي ده که مرده در اين دنياي مادي فعاليتي نداره و در چشمان انسان زنده مانند يه آدم زنده ديگه ديده نمي شه و نمي شه با او مثل قبل زندگي کرد. جدايي از محبوب غم انگيزه ولو اون قرار باشه به جاي بهتري بره و ما به اين مساله ايمان کامل داشته باشيم!
    2. متوجه هستم در مورد برخي از رفتارهاي معصومين داريد از اين تفسيرها استفاده مي کنيد ولي مورد سوال من تفسير اين رفتار خاص در اين روايت خاص هست و نه بيشتر.
    3. فرموديد چون بي بي دختري جوان بودند و يا نوجوان به اقتضاي بشر بودنشون اين حالت براشون طبيعيه( به قول ذره بين ر.ک به جواب کامنت هاي اولي خودم) ولي سوال من اينه درست که ايشون بشرند ولي چه بشري؟ آيا کامل نيستند؟ آيا در همين انسان هاي عادي نديديم که با عشق به يک زندگي روي ميارند و از حرف و حديث ها دلگير نمي شوند و بي خيالند؟ قبول که حضرت علي فقر مادي داشتند تو اون دوران و قبول که بي بي هم مثل بقيه مي تونند به رفاه علاقه مند باشند ولي آيا معادل اين استحکام و ناراحت نشدن از اين حواشي رو تو زندگي افراد عادي نمي بينيم؟ آيا زندگي قبلي ايشون هم سراسر رفاه بوده و عادت به رفاه داشتند؟ آيا ايشون العياذ بالله دهن بين بودند؟ آيا شوهرشون رو دوست نداشتند اون هم بعد از يه فرزند؟
    آيا وضع مهاجرين اون هم چند سال بعد از جريان شعب ابي طالب اين قدر خوب شده بود که قابل طعنه زدن شده باشند؟ يا مردم فکر مي کردند پيامبر بايد دخترشون رو به انصار مي دادند که وضع مالي شون کمي بهتره؟ آيا اين ها رو حضرت زهرا متوجه نمي شدند؟ آيا پيامبر که مردم رو به ساده زيستي توصيه مي کردند اين ها رو به دخترشون نياموخته بودند؟ آيا... ( خدايا ببخشيد خيلي حرف بي ربط زدم برا روشن شدن منظورم بود فقط)
    ادامه دارد...
       1   2   3      >