• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : اولين باري که...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آ...دل...ه 
    واقعا همه ي اين اتفاق با اين اوصاف ، در قبرستان حادث شده؟

    ما که 60 سالمون هم نيست، توي غير قبرستونش فکر مرگ رهامون نميکنه، ديگه بامرگ و مير و اين چيزا و رفتن به قبرستون و اينا واويلا ايم
    البته اين ياد مرگ نيستا ! ترس از مرگه!

    ماشالا در کشورمون سن اميد به زندگي بالا رفته
    پاسخ

    بله. خب ترس از مرگ هم يه جور ياد مرگه.
    + فضول باشي 


    سلام

    اين مرسي خانم کجاس؟

    قهرين

    يا مسافرته

    بيشتر از پست هاي شما به افاضات ايشون عادت کرده بوديم

    + بي نام 
    سلام
    راستي ما آدم ها چقدر جالبيم، به ما سفارش شده به زيارت اهل قبور بريم براي يادآوري مرگ و تفکر در اعمالمون، بعد ما بالا سر مرده اي که مي خواهد خاک بشه، چه حرف هايي مي زنيم؟ و گاهي اعتقاد نداريم چيزي گناه يا حتي زشت يا اقلا لغو باشه!
    هم بايد به حال اون مرده دل سوزوند، هم اين زنده ها!
    واقعا هر کاري مي کنيم برا خودمون تا زنده ايم بکنيم که زنده ها هميشه فقط به فکر خودشون هستند و بس.
    پاسخ

    سلام. واقعا همين طوره.
    + بي نام 
    سلام
    هرچي بالا پايينش مي کنم مي بينم اتفاق خاصي بوده و واقعا مي شه دليل ارادتش باشه: اولين رقص در مجالس عروسي!!
    البته فکر کنم کمي هم اغراق کردند، چون اگر سنشون 50 تا 60 باشه 40 سال قبل، 10 تا 20 سال سن داشتند و قاعدتا اولين نمي تونسته باشه براشون!
    پاسخ

    سلام. گوينده بالاي 50 سال و كمتر از 60 سال داشت.
    خدا رحمتشون کنه...
    پاسخ

    ممنون.