• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : ضيافتي کهن در باب عشق!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ذره بين 
    از خوندنش سير نميشه آدم...
    همش خوندنيه اما اين سه عبارت يه چيز ديگه بود:
    "عشق آميزش دو جان است چنانکه اگر آب را با آبى نظير آن مخلوط کنند جدا کردن آن مشکل است، جان از آب لطيف‌تر و نافذتر است بدين جهت با گذشت شب‌ها زايل و با مرور زمان کهنه نمي‌شود".

    "محبت ميان دو عاقل رخ مي‌دهد که عقل همانند دارند اما ميان دو احمق رخ نمي‌دهد، گرچه در حمق يکسان باشند؛ زيرا عقل تابع نظم است و تواند بود که دو تن در کار عقل به يک روش همانند باشند ولى حمق نظم ندارد و دو نفر در کار آن همانند نتوانند بود".

    «من جوهر جان خويش را در تو يافته‌ام و در کار اطاعت تو قابل ملامت نيستم که پاره‌هاى جان پيرو يکديگرند.»
    شرمنده ولي اصلا حال و حوصله ي خوندن اين همه متن رو ندارم.
    اگر هم داشتم، فکر کنم خوندن اين متن قديمي يه پنج شيش روزي وقت مي گرفت ...
    نخونده مي گم که خيلي خيلي متن عالي و پرمحتوايي بود !!!!
    ياعلي
    پاسخ

    اختيار دارين. به قول عرب ها مرتاحين.
    + آ...دل...ه 
    وقتِ خوندنِ يکجاي همه‌شو ندارم. اگر کپي و ذخيره ش کنم توي سيستم هم خوندنش مي‌مونه براي 1 سال ديگه .
    از موضوعش که خيلي خوشم اومده
    حتما ميام ميخونمش
    .
    ولي هر آدم خوبي که از اين دنيا بره، آدم عزادار ميشه
    مثلاً هم دانشگاهي خوب ما آقاي معين رئيسي که خيلي فعال هم بودن
    يک صلوات براي شادي روحش لطفاً
    اين هم لينک عکس هاي مراسم تشييع
    پاسخ

    سلام. ممنون. خدا رحمتش کنه و با اهل بيت (ع) محشورش کنه.
    + مرسي 


    بسلام

    بخشيد استاد يه سوال داشتم :

    چي شد که اين متن رو خوندين؟

    پاسخ

    سلام. داشتم مقاله اي رو مي خوندم درباره ي اينکه آيا عشق همان محبت است يا متفاوت با آن؟ در تعليقاتش اشاره اي به اين متن کرده بود. رفتم پيداش کردم. (الان حس يه شعبده بازي رو پيدا کردم که يکي از شگردهاش رو به همه نشون داد!)
    + بي نام 
    سلام
    خدا قوت. خيلي تايپ کرديد با اين نثر قديمي.
    پاسخ

    سلام. ممنونم. نه خيلي گشتم تا متن داکش رو پيدا کردم و کپي بعد پيست و بعد رسم الخطش رو امروزي کردم.
    + مرسي 

    چطور فکر نميکردين! من عاشق اين نوشته هام به خصوص که موضوعشم خيلي مورد علاقمه. نميدونين چه لطفي درحقم کردين. کلمه ها روميبلعم نميخونم. مثلا راوي ميگه: عشق دم جادوست يا عشق در جگر روان شود يا عشق را ابري مايه دار است که به دل ها بارد... آآآآآآآآخخخخخخ چقدر لذت بخشه چقدر شيرينه چقدر پِرفِکته اصلا تو مخيلتون نميگنجه فکر کنم خيلي از جملات متن رو حفظ کنم .
    پاسخ

    عجب که اين طور.
    + مرسي 


    سلام

    خداي من. مرسي مرسي مرسي استاد عالي بود. فکرکنم غش کردم سير نميشم از خوندن نظرات.

    پاسخ

    سلام. واقعا؟ خوشحالم. فكر نمي كردم اين متن با اين ترجمه ي قديمي براي كسي جالب باشد.