• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : راز عشق هاي ناگهاني از نگاه يک روانکاو (1)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + star 
    اين دقيقا همون نظريه آنيما و آنيموس هستش...ک انسان معيارها وارزش هاشو در طرف مقابل ناگهان کشف ميکنه
    پاسخ

    سلام. به به مي بينم كه شما بعله. خوشم اومد. در جواب بايد بگم بله شباهتي داره ولي تفاوت هاي زيادي داره. توجه كنيد كه يونگ دو مفهوم ناخودآگاه جمعي و آركي تايپ را در تئوري خودش داره كه بر اساس اونها، آنيما و آنيموس اولا تا حد زيادي موروثي از اجداد است ثانيا صورت هايي مثالي و آرماني هستند. در حالي آلندي اين تصوير را برگرفته از تجربيات كودكي خود شخص مي داند ثانيا آن را داراي مابه ازاي خارجي مي داند و... به هر حال ممنون از نكته اي كه فرمودين.
    + mersi 

    ببخشيد اما يه چيزي اينجا مونده و بايد بگم تا حالا ديديد يکي از يکي متنفره و بعد يهو عاشقش ميشه ؟ خيلي ديدم دو نفر باهم دشمن خونين ، هرروز بهم تيکه ميان و جنگ اساسي . تو يه مجلس نميشه هردو رو باهم دعوت کرد اصلا تاديروز از هر خصوصيتي که اين فرد داشت حالش بهم ميخورد يه دفعه چنان شيفته ودلباخته اوميشود که همه ميشن علامت تعجب! اين ها چي؟ چطوره که تا ديروز تنفر و انزجار بود فردا ميشه بي تابي وعشق و... اين مورد انقدر زياده که يکي به من ميگفت مواظب باش از کسي يا چيزي متنفر نشي که عاشقش ميشي! هر چي بگرديد توجيه عقلاني براش پيدا نميکنيد.گشتم نبود نگرد نيست، شده . بي دليل نيست که ميگن کار دله چون نميشه براش دليل پيدا کرد گويي خدا {صاحب دلها} خواست ومعجزه اي روي داد .{تا اين حد شگفت انگيز}
    پاسخ

    سلام. آفرين به نكته ي خوبي اشاره كردين. در پاسخ خدمتتون عرض مي كنم كه اگر شما كاركرد ضمير ناخودآگاه و با مكانيسم هاي دفاعي از جمله و براي مثال مكانيسم واكنش سازي (چيزي كه در فرهنگ عاميانه بهش مي گن نعل وارونه زدن) آشنا باشيد، دليل چنين وضعيت ها و رفتارهايي برايتان روشن مي شود. البته نفي نمي كنم شايد دلايل ديگري هم داشته باشه. دو نكته رو يادمون باشه اينكه غير از چيزهايي كه از وحي به دست ما رسيده بندرت مي شه حكمي كلي درباره ي انسان داد دوم اينكه مثال نقض(هر چقدر هم كه زياد باشه) ناقض حكم كلي است. موفق باشيد.
    + mersi 


    حدس زدم مال آقاي آلندي باشه امامن از جمله بندي متن اينطور برداشت کردم که گويي اين پاراگرف ها حرفهاي ايشونه{دکارته} ودر ادامه توضيحات مستر آلندي. بهرحال تشکر از تذکرتون.خب اولا از کجا معلوم که نشده باشم! ثانيا به فرض فردي در لحظه اي عاشق بشود که تا کنون درآن قرار نگرفته مثلا هواي بسيار سرد در سيبري که فردي که در جنوب ايران زندگي ميکند قطعا تا کنون اصلا نتوانسته آن را تجربه کند آنگاه اين عشق چه توجيهي دارد؟ باشه قبول فرمودن گاهي . قطعي نگفتن پس در مورد اون بقيه بايد نظر ديگري باشد درسته؟ تو اين دنيا که بي دليل معني ندارد! پس اونا چي ميشن؟ اصلا اگر دقت بشه ميبينيد که آدم اگر اين طوري عاشق بشه گويي بياد مي آورد يعني ميگه واي خدايا چه شباهتي يا يادش بخير خلاصه گويي جرقه اي در ذهن زده ميشه اما اين که من گفتم اونم با جديت ، که تجربه من خلاف اين مطلبه دقيقا تاييد ميشه چون مکان زمان شرايط و... چيزهايي است که تا کنون تجربه نشدند شما ميگيد فراموشي گرفته {آخه فراموشي تا چه حد!}وقتي فردي تاکنون در کشتي و هواي شرجي قرار نگرفته و اصلا با نوازندگان برخورد نداشته شباهت ظاهريم با او نداره{اصلا همچين قيافه اي در تير و طايفه ودوستان او پيدا نميشود!}. به طور مثال آن زن ،سفيد پوست و نوازنده سياه پوست است {حتي رنگ ديدگان آن دو متفاوت است مثلا}ودر کشتي همديگر را ملاقات کرده اند حتي سلايق اين دو متفاوت است ... شايد بگوييد گشتي يه مثال شاذ پيدا کردي{که مشمول آن گاهي ديگر است} نه ابدا فقط مثال زدم حرفم واضح بشه که تا بخواهيد ميتونم نمونه عيني بيارم. ببخشيد چون معذورم از گفتن برخي واقعيات. فکرکنم طولاني شد بي خي خي مهم نيست بقيش بماند. مرسي از راهنماييتون.

    پاسخ

    سلام. بله حق با شماست. اين طوري كه من متن رو آوردم كمي غلط اندازه. ببخشيد. اين نكته كه فرمودن مطلب مهميه. اتفاقا در ادامه ي متن كه البته من نياوردم (بعد از نوشتن اين پاسخ تو متن مي آرمش) عشق ناگهاني به كساني كه ويزگي هايي كاملا متفاوت با تجربيات گذشته ما دارد مطرح شده. با يك مثال مطلب را عرض مي كنم: اگر شما در تجربيات كودكي تان كسي باشد كه به شدت از او متنفر بوده ايد و او مثلا پوست سفيدي داشته و قد بلندي و صداي زيري و موي بوري، ممكن است با ديدن كسي كه اوصافي كاملا متضاد با چنين شخصي داشته باشد، ناگهان عاشق او شويد. و باز هم يادآوري مي كنم كه اين نظريه ادعا نمي كند همه ي عشق ها چنين تفسيري دارند. بعضي عشق ها و گاهي. بازم ممنون بابت نظر دادنتون.
    + mersi 


    سلام استاد

    خسته نباشيد من همچين نظريه اي رو از فرويد انتظار داشتم چون در باب خواستگاه دين هم ميگه مربوط ميشه به عقده جنسي مادر خواهي پسران{إديپ}... {که خيلي بحث داره} اما اين نظر از دکارت خيلي تازه و جالب بود مرسي. هرچند تا اينجاش که من هر چي ديدم يا حتي خودم تجربه کردم خلاف حرف ايشون بوده .{آيا اين نتايج صرفا از آمارها يا استقراها ي دکارت بدست اومده؟آيا اگر فردي از کودکي مادرش را ازدست بدهد و خواهر نداشته باشد و اصلا با زن کمي برخورد داشته باشد نميتواند در يک نگاه عاشق شود؟!و بسياري سوال ديگر...}

    منتظر ديدگاه آن فيلسوف خاص ميمونم بلکه بشه با يکي تطابق فکري پيدا کنم. بازم مرسي

    پاسخ

    سلام. خوبين؟ ببخشيد هان، به نظرم قبلا با دقت بيشتري مطالب رو مي خوندين. اينا پژوهش دكتر آلنديه كه يك روانكاوه و داستان دكارت يه مورد بود. بعدشم بايد تشكر كنم بايد دقت نظرتون در طرح اين سوال مهم ثانيا چند نكته خدمتتون عرض مي كنم شايد مشكل حل بشه. از اول اين بحت بشماريد ببينيد چند بار كلمه ي گاهي به كار رفته است. اين ديدگاه ادعا نمي كنه همه ي عشق هاي ناگهاني چنين منشاءيي دارند. بحث هم كه فقط درباره ي مادر يا خواهر يا حتي زن نيست حتي يك منظره يك صدا و... بعدشم چون پاي ضمير ناخودآگاه و لايه هاي بسيار عميق اون در ميانه من باشم اين قدر به سرعت و قاطعيت نمي گم تجربه ي من خلاف اونه مگه اين كه شما يه آناليز رواني عميق شده باشيد. (من تا شش ماه ديگه نوبت ندارم گفته باشم) لطفا بقيه ي سوالات مرتبطتون رو هم بنويسيد اگه صلاح مي دونين. مرسي بابت اين كه نظرتون رو فرمودين.