• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : عروسي که گريه نکرد!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + mersi 


    يه چيزي بگم؟ فقط داد نزنيد ها. بين اينکه عروس خودش رو به نشنيدن ميزنه و ميگه عکسا کي حاضرميشن با اينکه عکاس آب ميده دستش هيچ ربطي نميبينم چرا عکاس آب مياره ؟ عروس خستست؟ درداستان نشانه اي نيست. عروس بغض آلوده؟ بازم نشانه اي نيست

    درمان طفره رفتنش آب خوردنه؟ اين دو تا پاراگراف نشونه در واقع يه حلقه اتصال ميخوان که بله بعدشم دلسوزياي زياد عکاس به من خواننده بفهمونه که اين دو زن شباهت پنهان دارن. استاد نوشته هاي مرتضي مودب پور رو خونديد؟ هموني که در مکتبش از صادق هدايت پيروي ميکنه يه جورايي نهيليستي است. هموني که تو همه داستاناش دو تا پسرن يکي شوخ يکي جدي اون که جديه يه بلايي سرش مياد به عشقش نميرسه . حالا چي شد اسمش رو آوردم يه چيزي که تو کاراش هست داستان تو داستان آوردناشه توهمه رماناش هست قصه زندگي يه نفر ديگه رو بين داستان اصلي جا ميده چنان که گاهي انگار داستان اصليه. کاراش رو ميخوندم به خاطر چند ويژگي: 1شوخي هاي اون پسر شوخه 2 داستان تو داستان آوردناش 3تصوير سازي . واي توصيفاتش از يه صحنه چنانست که اشک که هيچي خونم آدم گريه ميکنه اما چون شوخي تو نوشته هاش هست يکي شما رو ببينه گيج ميشه يه بار اشک يه بار خنده بلند. {البت کاراش نقدم زياد داره يکيش همون پوچ گرا بودنشه يا عدم رعايت برخي نکات اخلاقيو...امامن اينجاکاري به چيزاي ديگش ندارم} اينارو گفتم که درسته شما تو ايجاز نويسي شهره خاص و عاميد{و البت چيزاي ديگه}اما گاهي يه کوچولو اطناب واحساس وتوصيفم بد نيست عوضش کار رو که نگاه ميکنيد بيشتر از قبل دچار اون خود شيفتگيه ميشيدا

    پاسخ

    سلام. خوبين؟ ممنون بابت تعريفاتتون. يه چيز مي گم ولي نگين دارم وصله پينه مي كنم. همون موقع كه مي نوشتم به اين نكته حواسم بود كه ممكن است كسي بگه چه ربطي داره؟ خانم عكاس با اين كارش اولا مي خواست يه لطفي در حق او بكنه تا با به او نزديك تر بشه و صميمي تر دوم اين كه اميدوار بود با خوردن آب كمي آروم تر بشه و حرف بزنه و سبك تر بشه و ديديم كه اتفاقا تدبير خانم عكاس جواب داد.
    + mersi 


    سلام استاد يه چيزي بگم؟ به جاي اينکه اين داستان رو بيايد تو جواب جناب بي نام تازه از سفر برگشته توضيحش بديد يه کلمه آه تو ديالوگ عکاس ميذاشتيد اينکه صورتش رو شسته خب آدمه زنه بابا احساس داره سنگ که نيست گريه کرده اما از کجاي گريه او ميشد ايناااااااااااا! رو درآورد يه play back ميخواد هيچ جا اشاره نکرديد که اين عکاس حتي خودش خاطره تلخ داره ميشد يه نگاه به جاي خالي حلقه رو هم چاشنيش کنين هرچند ديگه تابلو ضابلو ميشد لو ميرفت

    اين که عکاسه سوال کرده خب خانما اصولا فضولن ببخشيد ها تعارف نداريم ميخوام بگم حتي سوال کردن عکاس هم نميتونه نشونه بشه که شايد بين اين دو زن شباهتي باشه. انصافا بايد حداقل يه نشونه مياوردين که خواننده بخت برگشته با قوه تخيل خودش ايناااااااااااا! رو در مياورد. يه چيز ديگم بگم؟ گريه نکردن تو اين جور موارد خيلي سخته خيليييييييييييييييي. کاش ميشد اوج اندوه رو ميرسونديد مثلا ميگفتيد نفس بلند کشيد يا به يه جا خيره شد يا تند پلک زد يا لب گزيد يا .. ميدونم اينا کليشه شدن و شما از کليشه فراري . اما حس من ميگه بايد غم رو بيشتر ازينا نشون داد مثل اونجا که نوشتيد ته جرعه بغضش رو قورت ميده بذاريد يه جور ديگه بگم خودتون رو ميذاريد جاي عروسه تمام قلبتون مهر ميخوره به نام يکي . حالا ميخوايد ازش دل بکنيد حستون ديوونه کننده ميشه نميتونيد اروم باشيد لرزش دستا بازي با انگشتا نگاه هاي خيره دست کشيدن به موهاي تاف خورده حتي کمي اشتباه لپي و کلمات رو غلط گفتن ...همشون نشون ميدن کار تموم شده وشما نبايد ديگه بهش فکرکنيد. بعد از همه اين کشمکشهاي دروني اون وقت جاشه که عکاس بگه حالا چي؟ و عروس خانوم همه اين بغض ها وزخم ها روبذاره کنار و جواب بده. البت اين مهارت شماست که همه اينا رو جوري برسونيد که توي همون پنج دقيقه مکالمه داماد جا بشه. نميدونم تونستم منظورمو برسونم يانه...أي بابا شما خالق اين نوشته اي من چرا خودمو ميکشم!

    بابت اون سورپرايز نانوشته پيشاپيش مرسي

    پاسخ

    سلام. ممنون از لطفتون. هر کي دوباره اين داستان رو بخونه و با ورژن قبليش مقايسه کنه مي فهمه که دو تا نويسنده داره يکيش شما که از اين بابت از شما ممنونم. نشانه اي که من بهش تکيه کرده بودم و اميدوار بودم به خواننده ي محترم کمک بکنه همون چيزي بود که شما در نظر قبليتون بهش اشاره کردين؛ يعني تعجب شما از اين که چطور همچين عکاسي پيدا مي شه (حتي فرمودين آدرس بدم که تخفيف گرفته بوده باشيد) که اين قدر دلسوزي کنه و حتي بلند شه گريه کنه در حالي که خود عروس که اصل قضيه است گريه نمي کنه، معلوم مي شه چيزي بالاتر از يک همدردي ساده است. البته قبول دارم که يه احتمال هم اينه که شما فرمودين يعني احساساتي بودن بيش از حد عکاس ولي به نظرم اين از احتمال اول دورتره چون يه عکاس که از صبح تا شب تو يه محيط خسته کننده ي تکراري (براي او) با عروس ها و دامادهاي مختلف سر و کله مي زنه ديگه اون قدر آبديده شده که اين قدر احساساتي نشه. اونم واسه يه چيزي که اين روزا کم اتفاق نمي افته.


    سلام

    خداقوت

    دوتا سوال اساس داشتم ازتون؟

    يکي اينکه عروس خانوم بعد از اينکه صورتشو شست چجوري رفت پيش مهونا؟؟؟؟؟؟؟ خب آرايشش پاک شده بوده ديگه...

    دوم اينکه من نفهميدم چي شد؟؟؟؟ عروس خانوم آقا دامادو نمي خواستن؟ جدا نفهميدم چي شدااا، دوبار هم داستانو خوندم(آيکن خجالت) فکر کنم بس که درس خوندم مغزم تحليل رفته!!!!!!!!!!

    پاسخ

    سلام. خوبين؟ ممنون. خانم عكاس رفت بيرون و صورتش رو شست. عروس خانم اصلش كس ديگه اي رو مي خواست كه نشد بعد خواستگار دوم كه همين آقا داماده باشه اومده بود و دختره هم ديد خداييش آدم مناسبيه و به هر حال نمي خواست تمام عمرش رو هم تنها باشه، مي‌دونين که چي مي گم؟ واسه همين جواب مثبت بهش داد ولي خب دل آدميزاده ديگه. تو روز عروسيش از اين كه به عشق اصليش نرسيده غمناكه و تازه بيشتر دلش واسه پسره (عشق اول) مي سوزه. اونجا که مي‌گه:‏ ديوونه مي شه.اين برداشت من از اين داستان بود اميدوارم كه نويسنده ي محترم هم منظورش همين باشه يا لااقل نزديك به اين باشه.
    سلام استاد زيبا بود دم بچه هاي ايران گرم به اسم داسان هم رحم نميکنند فوري تغيرش دادن حالا خدا رو شکر که نويسنده داسان رو نزدن به نام مجله پارسي
    پاسخ

    چه مي شه كرد!؟
    + بي نام 
    سلام
    حالتون خوبه؟ يه مدت نبودم چقدر نوشتيد ماشاء الله!
    سبک نوشته تون از اين بابت که با مطالب تو پرانتزي داستان تو داستان مياريد و فضا رو کاملا تراژديک نمي کنيد خيلي عاليه.
    خدا قوت
    پاسخ

    سلام. ممنون از لطفتون. رسيدن به خير. دو نكته تو اين مثلا داستان بود كه خودم كيف كردم و كلي قربون صدقه ي خودم رفتم (خودشيفتگي در حد اعلا) يكيش همين بود كه شما فرمودين يكي ديگه ش اين داستان خانم عكاس بود كه بين سطرها و با قلم سفيد نوشتم و اميدوارم دستتون اومده باشه. كليدش هم سطر آخر بود؛ چرا صورتش را شسته بود؟ چون گريه كرده بود چرا گريه كرده بود چون عروس خانم جوان آينه ي زندگي او بود. عروس خانم گريه نكرد ولي او گريه كرد چرا؟ چون سرنوشت او تلخ تر از عروس خانم بود. او ديگر هيچ وقت كسي به سراغش نيامد كه او بپسندد. براي همين هم زندگي اش در حاشيه ي عروسي ديگران سپري مي شد. (چه دور و زمونه اي شده داستان نويس خودش بلند مي شود داستان خودش را تحليل و تفسير مي كند.)بعدشم به خاطر توجه شما و تذکرات خوب شما و خانم مرسي (هر چند به ظاهر نقدش هاشو جدي نگرفتم ولي جدي بود و بايد رفعشون کنم) يه پست اختصاصي درباره ي اين نکته اي که فرمودين تو ذهنم دارم از شکسپير، که مي نويسم به صورت رمزدار فقط برا شما دو نفر مگه اين که بفرماييد که عموميش کنم که در آن صورت امتثال مي شود.
    سلام دوست من با يک داستان جديد آپم به نام به خاطر پدر خوشحال ميشم بخوني و نظر بدي 20 دقيقه شايدم کمتر وققتو بگيره قول ميدم سرگرم بشي منتظر حضور گرم ونظر با ارزشت هستم خدائيش بخون نظر بده راستي اگه حواستي تبادل لينک کنيم منو يا نام مجموعه داستانهاي متفاوت لينک کن بعد خبر بده لينکت کنم يا علي
    پاسخ

    سلام دوست عزيز. ارادت داريم.

    آخه گروه خوني چيه ....

    اي بابا

    دلم کباب شد

    پاسخ

    والله چي بگم.


    salam

    bi mazze bud

    faghat adamo baladin narahat konina....

    پاسخ

    سلام. بابا پدرمون در اومد از بس طنز نوشتيم خير سرمون گفتيم بعد از مدتي يه كم تراژيك بنويسيم مگه مي ذارن! خوش انصافا چند نفر به يه نفر؟! بي نام گرامي كجايي به دادم برس.
    بـــه شـــوق ديــــدارت



    چـــه آب و جـــارويي راه انـــداخــتــه انـــد

    چــشـــمـــهـــا و مــــژه هــــايـــم ...virtuale gif with praise
    پاسخ

    مرسي.
    + mersi 


    راستي يه چيز ديگم بگم خونا به هم نخوردن صد اندر ميليون امروزه رخ ميده که همونم الان با پيشرفت تکنولوژي تقريبا همه دکترا براش راه حل دارن مشکلات ژنتيکي با آمپولاي مخصوص که توي دوران بارداري مصرف ميشه و تحت نظارت بودن پزشک وازين جور دستورات جلوي به دنيا اومدن ني ني مشکل دار رو ميگيره در مسائل ديگه هم که مشکلي نخواهند داشت بهتر بود دليل ديگه اي مياوردين مثلا همون خانوادش نذاشتن به صورت تنها. که البت چون اجازه پسر در ازدواج دست خودشه خيلي جالب نخواهد بود.

    نميدونم براي اينکه يه داستان زيبا بشه آيا بايد تخيلي بشه تا اين حد يا نه واقع نما باشه بهتره؟{هرچند ازين که مطلب انتخاب شده گويا گزينه اول صحيح است!}

    پاسخ

    شما سفارش قبول مي كنين؟ چند تا داستان ديگه هم دارم بدم خدمتتون به درجه ي رفيع شهادت برسونيدشون لطفا.
    + mersi 


    سلام استاد چندتا انتقاد بکنم خيلي ساختگي شده ميدونيد الان که داماد براي هرآلبوم حدود 400 الي 500 ميده وهمون موقع که عکس ميگيره بيعانه ميذاره ميتونه نوع آلبوم رو عوض کنه وپول اون 50 تا غذاي بيچاره در بياد توضيحاتش تخصصيه که اگر خواستيد عرض ميکنم. بعدشم عروسي که براي آرايشش باز حدود 400 به بالا يا تخفيف بدم 200 به بالا پول ميده به راحتي ليوان آب رو نميگيره بخوره که آرايشش خراب شه {حداقل ني بايد داشته باشه ديگه}البت اگر کار صورتش گريم باشه خراب نميشه اما کار گريم گرونه به اين خانواده نمياد همچين کاري کرده باشن.

    عکاساي خانم هم اين دوره زمونه چون فوتوشاپ دارن راحت ميتونن با دو تا برق توي چشم شادي رو چنان نشون بدن هرکي عکسا رو ببينه فکر کنه اين عروس خانوم تو زندگي غم نديده ونميدونه با چه قافي مينويسنش.

    عکاسا دست عروسا رو نميتونن به اين راحتي ببوسن چون يه خروار سفيد کننده و در بعضي موارد اکليل وازين جور قرتي جات داره حالش بهم ميخوره{تا حالا عروس نديدين!؟}...

    ولي با همه اينا خيلي قشنگ بود بخصوص تصوير سازيتون عالي بود وديالوگ عروس خوشکله در انتهاي داستان محشره.سرشار از احساس و فوق العاده رمانتيک. پر از حس عشق.

    {خداييش عجب عکاسي بوده ازينا ديدين بهمون معرفي کنيد خيلي دلسوز بوده بابا شايد ميشده ازش تخفيفم بگيرن!}

    مرسي

    پاسخ

    سلام. همه ي عروسا كه اين جوري نيستن كه شما گفتين. كميسيون مي گيرم معرفي مي كنم.


    بيچـــــــــــــــاره! دلم براش سوخت

    هر چي ميکشيم از دست اين گروه خوني ميکشيم

    پاسخ

    سلام. آخي.
    سلام دوباره به شما
    انتخاب تيتر هاي مجله از شئون دبيران هست و بايد متناسب با فضاي مجله و هماهنگ با اصول اون انجام بپذيره
    و گر نه تيتر شما که تغييري نکرده و هر مخاطبي با کليک روي لينک مجله به صفحه ي وبلاگ شما هدايت مي شه و مطلبتون رو با تيتر خوتون مي بينه
    موفق باشيد

    پاسخ

    سلام مجدد. آهان از اون لحاظ. لامشكل.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 10 تير 91 نوشته (عروس بغض ها) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام. ممنون از لطفتون. فقط اي كاش اسمش رو تغيير نمي فرمودين.