sohrab ba feghh moshkeli nadashteo dar inja manzur tanhaie dokhtare hamsayas ke tanhayisho ba khoondane ketabhaye feghhi por mikone
albate in nazare shakhsie mane!rastesh man asheghe ashare sohrabam
mamnoon ke darmorede sohrab 2 vebet gofti
سلام مش محمدرضا( لطفاً با لهجه دزفولي بخوانيد )
مدتهاست به وب شما مي آيم ، از اون روزي كه در قطار وقتي عازم دزفولمان بوديم آدرسش را به من داديد ، راستش اهل نظر نوشتن نيستم ... تنبلم
مقاله را كامل خواندم اما توجيه نشدم ، و شايد بخاطر اين بود كه احساس مي كردم بيشتر توجيه باشد تا نظر سهراب ..
نمي گويم سهراب با فقه مشكل داشت كه مطمئنم نداشت ، ولي شايد خيلي ساده بتوان گفت سهراب با قشري گرائي در دين مشكل داشته و از كلمه «فقه» بعنوان نماد استفاده كرده ...
حيف اگر خونه حاج خانم بوديم ، مفصل بحث مي كرديم و از شما مطالب تازه ياد مي گرفتيم ... ياد روزهاي تكرار نشدني بخير ...
يعني چي از قسمت نويسندگان؟ من همينجوري هم تونستم بازش کنم!